خلال. چوچو. (یادداشت مؤلف). دندان اپریز. دندان اپریش. دندان پریز. دندان پریش. دندان افریز. دندان افریش. دندان فریز. دندان فریش. دندان کاو. خلال، و آن چوبی باشدکه میان دندانها را بدان پاک کنند. (ناظم الاطباء) (آنندراج). در هندوستان آن را از سیم و زر سازند، و با لفظ کردن مستعمل. (آنندراج). خلال که چوب یا استخوانیست که با آن میان دندانها را پاک کنند. (برهان)
خلال. چوچو. (یادداشت مؤلف). دندان اپریز. دندان اپریش. دندان پریز. دندان پریش. دندان افریز. دندان افریش. دندان فریز. دندان فریش. دندان کاو. خلال، و آن چوبی باشدکه میان دندانها را بدان پاک کنند. (ناظم الاطباء) (آنندراج). در هندوستان آن را از سیم و زر سازند، و با لفظ کردن مستعمل. (آنندراج). خلال که چوب یا استخوانیست که با آن میان دندانها را پاک کنند. (برهان)